کد خبر: ۸۹۷۰
۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۹

خیاطی، هنر گمشده زهرا خانم بود

زهرا اطهری، هنرمند محله سیدرضی معتقد است آدم‌ها باید استعداد و علاقه خودشان را پیدا کنند.

از نخ و سوزن بدش می‌آمد. از رنگ مشکی متنفر بود. نمی‌داند چه شد که سر از کارگاه خیاطی زینب‌خانم درآورد. به گفته خودش شاید لطف امام‌رضا (ع) بود. وقتی در کارگاه از او پرسیدند چه یاد داری، گفت هیچ! حتی اتو‌کشیدن را درست بلد نبود. از همان روزی که زینب‌خانم با اصرار او را پای چرخ نشاند، طوفانی در وجودش ایجاد شد. انگار صدای چرخ، او را آرام می‌کرد. کم‌کم ترس و لرزش ریخت و با تکه‌پارچه‌های اضافه چیز‌هایی می‌دوخت که در ذهنش بود. با دستگیره و دم‌کنی شروع کرد، اما خیلی زود رسید به ایده‌های خلاقه و منحصر‌به‌فرد.

زهرا اطهری را حالا به‌خاطر سرویس‌خواب‌ها (ست پرده، روتختی، فرش)، سرویس نوزاد و کیف‌های جادویی منحصر‌به‌فردش می‌شناسند. این بانوی چهل‌و‌نه‌ساله، سال گذشته با آموزش‌دادن هنرش، برای ۲۵‌نفر کارآفرینی کرده است.

 

کیف جادویی خرید

گفته بودند زهرا‌خانم با پارچه، فرش درست می‌کند و طرح فرش را با پرده و روتختی، لوستر و‌... سِت و هماهنگ می‌کند. وقتی پا در کارگاه کوچکش در محله سیدرضی می‌گذارم، چشمم به دور کارگاه می‌چرخد تا این فرش‌های پارچه‌ای را ببینم. زهرا‌خانم قالیچه‌ای با ابعاد یک‌ونیم در دو متر را که لوله کرده و کنار کارگاه گذاشته است، باز می‌کند.

عکس یکی از شخصیت‌های کارتونی دخترانه را با رنگ صورتی دارد. همین عکس روی پرده و لوستر و‌... هم هست. برایم عجیب است که چطور یک طرح روی یک پارچه در ابعاد مختلف چاپ شده است. زهرا‌خانم توضیح می‌دهد: پارچه‌های مخملی را در هر ابعادی که لازم دارم، می‌فرستم به شرکت‌های فرش‌بافی تهران.

آنجا همان طرحی را که می‌خواهم با ابعاد مورد‌نظرم روی پارچه‌ها چاپ می‌زنند و برایم می‌فرستند. بعد این پارچه‌ها را می‌دوزم و به پرده، روتختی، جا‌ی‌دستمال کاغذی و‌... تبدیل می‌کنم. لایه‌های درونی فرش را هم می‌گذارم و باز برای پرس‌شدن به تهران می‌فرستم.

زهرا‌خانم در دوره خیاطی شرکت نکرده است و همه برش‌ها و دوخت‌و‌دوز‌ها را چشمی و با استعداد خودش انجام می‌دهد.

او یک کیف به قول خودش «جادویی» را نشانمان می‌دهد. شبیه یک کیف پول معمولی چرمی دستی است با ابعاد تقریبی ۱۰ در ۱۵ سانتی‌متر. دکمه کیف را که باز می‌کند، پارچه درونش باز می‌شود و تبدیل به ساک خرید بزرگی با ابعاد ۵۰ در ۵۰‌سانتی‌متر می‌شود که به‌راحتی می‌توان در آن نان، میوه، سبزی و سایر خرید‌های روزانه را گذاشت.

نمونه‌های متعددی از محافظ قابلمه برای بیرون شهر دارد که وقتی قابلمه را برداری، پارچه محافظش باز می‌شود و به‌عنوان سفره قابل استفاده است. نظم‌دهنده‌ها (چمدان، جاجورابی و...) از دیگر کار‌های زهرا‌خانم است که آنها را با پارچه می‌دوزد و هر‌کدام دو‌سه کاربرد مختلف می‌توانند داشته باشند. انواع کیف، ساک، کوله‌پشتی، سرویس آشپزخانه نیز در کارگاهش به چشم می‌خورد. هر‌کدام از اینها را آن‌قدر تمیز و زیبا دوخته است که مناسب جهیزیه عروس هستند.

 

 

از‌دست‌دادن سرمایه در شرکت‌های هرمی

برخلاف تصوری که ممکن است داشته باشیم، زهرا‌خانم در این عرصه سابقه کار زیادی ندارد. او از سال‌۹۸ و بعد‌از کلی فراز‌و‌نشیب زندگی، آن را شروع کرده است.

این بانوی کارآفرین صحبت را می‌برد به سال‌های دوران کودکی‌اش و می‌گوید: اهل نیشابورم، زادگاه خیام. در خانواده پرجمعیتی بزرگ شدم و از شش‌سالگی پای دار قالی بودم. هفت‌ساله که بودم، اول صبح به بچه‌های کوچک‌تر از خودم رسیدگی می‌کردم و بعد راهی مدرسه می‌شدم. نه‌سالگی آن‌قدر به قالی‌بافی مسلط بودم که دار دوازده‌متری می‌بافتم و خواهر‌های کوچک‌تر از خودم کنارم کار می‌کردند.

هفده‌سالگی که اولین فرزندم به دنیا آمد، در اراک بودم. از دنیای رنگارنگ قالی دور شده و در شهر غربت بودم. از همان موقع تا سال‌۹۸ رشته‌های مختلفی را تجربه کردم. زیورآلات درست می‌کردم. دوره‌های پته‌دوزی و گل‌دوزی را گذراندم. آرایشگری یاد گرفتم. ولی هیچ‌کدام به دلم نمی‌نشست. سال‌۹۲ به دوره چرم‌دوزی رفتم و کیف‌های چرمی درست می‌کردم. درآمد خوبی داشتم و چند‌بار در نمایشگاه‌ها شرکت کردم.

تن صدای زهرا‌خانم پایین و پایین‌تر می‌رود و شمرده‌تر می‌گوید: سال‌۹۵ در یکی از شرکت‌هایی که فعالیتی مشابه شرکت‌های هرمی داشتند، ۳۰‌میلیون سرمایه‌ام را از دست دادم. روز‌های سختی بود. خیلی‌ها سرزنشم می‌کردند. احساس پوچی می‌کردم و کلافه بودم. از امام‌رضا (ع) کمک خواستم. همین لطف امام‌رضا (ع) بود که یکی از دوستانم، من را به کارگاه زینب‌خانم فرستاد.‌

 

خیاطی گمشده من بود

 

می‌گفتند باز ضرر می‌کنی!

زهرا‌خانم دوباره با همان چهره بشاش و صدای پر انرژی‌اش، ابروهایش را درهم می‌کشد و با خنده ادامه می‌دهد: من اصلا از خیاطی بدم می‌آمد. وارد کارگاه که شدم، گفتم هیچ‌چیزی بلد نیستم؛ فقط آمده‌ام که سرم بند باشد. خدا خیرش دهد زینب‌خانم آقاسی‌زاده را که خیلی با من مدارا کرد. اشتباه هم زیاد داشتم، اما چیزی نمی‌گفت که دلسرد شوم.

اولش با اتوکاری شروع کردم، اما یک روز به اصرار زینب‌خانم نشستم پشت چرخ. اولش ترس‌و‌لرز داشتم، اما همین‌طور که چرخ می‌دوخت و پارچه را هدایت می‌کردم، احساس کردم آن‌قدر‌ها هم بد یا سخت نیست. یک جور‌هایی خوشم آمده بود. چند‌بار دیگر پارچه برداشتم و دوختم. دیگر با صدای چرخ مأنوس شده بودم. احساس کردم گمشده‌ای که تمام این سال‌ها دنبالش بودم، همین خیاطی است. هیچ سرمایه‌ای نداشتم. وقتی گفتم می‌خواهم چرخ خیاطی بگیرم، اطرافیانم همکاری نمی‌کردند و می‌گفتند باز مثل کار‌های دیگرت یا ولش می‌کنی یا ضرر می‌کنی. با هزار سختی وام گرفتم و یک چرخ دست دوم خریدم.

اولین سفارش زهرا‌خانم جاساندویچی بوده است تا به‌جای پلاستیک فریزر، ساندویچ در پارچه‌های قابل شست‌وشو گذاشته شود. اولین مشتری‌اش هم خواهرش بوده است. چون او چرم‌دوزی را بلد بوده، پارچه و چرم را با هم تلفیق می‌کند و کیف‌های متعددی با کارایی‌های مختلف درست می‌کند. یک بار یکی از مشتریانش از او می‌خواهد برایش سرویس نوزاد درست کند.

زهرا‌خانم به سرویس نوزاد روی میز نگاه می‌کند و با خنده می‌گوید: باور می‌کنید اصلا بلد نبودم، اما این‌قدر نترس شده بودم که قبول کردم. وقتی هم پای دوخت سرویس نوزاد نشستم، چنان لذت بردم و ذوق کودکانه و بچه‌دوستی‌ام گل کرده بود که الان دوخت سرویس نوزاد را به دیگر کار‌ها ترجیح می‌دهم.

 

استفاده از سرنخ‌ها و سرقیچی‌ها

سال گذشته تصمیم گرفت کلاس‌های آموزشی برپا کرده و آنچه را درست می‌کند، به دیگران هم یاد دهد. پنج‌دوره با سی‌شرکت‌کننده برگزار کرد که اکنون ۲۵‌نفر آنها در‌حال کار و کسب درآمد از این راه هستند.

نکته قابل تأمل کارگاه زهرا‌خانم این است که به گفته خودش هیچ‌چیز در آن دور ریخته نمی‌شود؛ حتی تکه‌نخ‌های اضافه را جمع کرده و با آن اسکاچ درست می‌کنند. سرقیچی‌ها هم در تهیه وسایلی مانند نم‌گیر آشپزخانه، زیر اتویی و... به کار برده می‌شود.

این بانوی کارآفرین می‌گوید: کسانی که مخالف من بودند و نمی‌گذاشتند چرخ خیاطی بخرم، اکنون هر کارم را می‌بینند، می‌گویند «تو چقدر هنرمندی!» هرجا می‌نشینند، از هنرم تعریف می‌کنند و برایم مشتری می‌فرستند.

به نظر او هر آدمی، استعداد و علاقه‌ای دارد که باید پیدایش کند. او حالا در کلاس هایش کنار تدریس خیاطی، اول از همه روی روحیه هنرجویانش کار می‌کند تا به آنها انگیزه دهد. زهرا‌خانم دغدغه این را ندارد که اگر هنرش را به دیگران یاد دهد، کاروبار خودش کساد شود. او هر‌روز ایده‌های جدیدی را در سر می‌پروراند. برای سال جدید می‌خواهد کار‌هایی با سبک یزد درست کند. دارد آزمون و خطا می‌کند. 

* این گزارش پنج‌شنبه ۶ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۴۶ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44